فیک ددی های وحشی. پارت هشتم

ته به جانگ با کلافگی گفت: ببین کی داره زنگ میزنه
جانگ رفت نزدیک گوشی و روبه ته گفت: ارباب خانوم ات داره زنگ میزنه

ته و کوک از کارشون دست کشیدن و رفتن سمت گوشی ته گوشی رو گذاشت رو بلندگو و گفت: جونم پرنسسم
ات: سلامم خوبی خرسی جونم
کجایین؟
مامان بابام رفتن فرانسه من موندم کره.
دارم میام خونه
کوک: واقعا(ذوق)
ما ی سری کار داشتیم که انجامشون دادیم داشتیم میومدیم خونه
ته: آره ما تا تو برسی خونه ایم
ات: اگه کار دارین کاراتونو بکنین من مزاحمتون نمیشم
ته: تو دلیل زندگی مایی مگه میشه مزاحم باشی خوشگلم.
کوک: ما راه افتادیم تو هم دیگه بیا به سمت خونه.
ته: بلاخره ما میتونیم خوشگل خانوم رو پیش خودمون نگه دارین
کوک: آره چقدر خوشحال شدم
هی جانگ بیا این تن لش رو ببر زیرزمین عمارت ما بعدا به حسابش میرسیم(سرد)
جانگ: چشم ارباب

تهکوک رفتن سوار ماشین شدن تا برن خونه یهو ته پرسید: کوک امروز چندمه؟
کوک: ۱۸فک کنم
ته: اوففففف ات امروز پریود میشه
کوک: اه راستی اگه پریود میشه تو خونه پد نداریم بریم براش بگیریم
ته: آره راست میگی واسش خوراکی هم بخریم
کوک: اوم باشه
رسیدن دم سوپرمارکت و جفتشون پیاده شدن و رفتن داخل و واسه ات کلی خوراکی و پد گرفتن


راستی بچه ها این فیلیکس توی فیک فیلیکس استری کیدز نیست
دیدگاه ها (۵)

سناریو

فیک ددی های وحشی. پارت نهم

فیک ددی های وحشی پارت هفتم

فیک ددی های وحشی. پارت ششم

ات یک دختر دانشگاهی هست و رشته ی دندون پزشکی میخونه بعد رو ا...

فیک جیهوپ به درخواست یکی از دوستام 🩷🌷خلاصه:ات یک دختر دانشگا...

#تناسخ_یک_مافیاPart:11 ات: وایییی خیلی نگرانم یعنی ر.ا کجا ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط